باورت شود یا نشود..
باورت شود یا نشود،روزی خواهد رسید،ما ناشناس همدیگر را خواهیم دید.
در خیابانِ خیس باران،در گذر از کنار هم،یا شاید کوچه ای تنگ ،سرمست از بوی بهار،یا کافه ای کوچک و دنج در پیاده رو،یا کافی نتی قدیمی در یک روز یک شنبه،با فاصله اما نزدیک ما همدیگر را خواهیم دید. این تقدیر من است ،در خیال تو غرق شوم،چکه ای اشک بریزم و انتظار بکشم...